مامان بابا پسره رفته بودن بیرون .. پسره ام اول یه سیگــآر کشیـد بعدم شروع کرد به مشروب خوردن که یهو مامان باباش اومدن ..
.
.
.. پسره میخواس دهنش بو نده آدامس میجـویـد
منم دلَم وآسَش سوخت .. گفتم : خره آدامس فآیده نـداره که چآی خشک بجو .
لَگـدی که از بابام خوردَم به کنــــآر .. الانم بآ وای فآی مرکز ترک اعتیآداومدم دارم پست میزارم

نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.